کد خبر: 820
تاریخ انتشار: آذر 25, 1401گروه : اجتماعی
حاشیه نشینی و فرهنگ فقر برای زنان
حاشیهنشینی به معنای عام شامل تمام کسانی میشود که در محدوده اقتصاد شهری ساکن هستند ولی به دلیل مجموعهای از عوامل (چون مسکن نامناسب، بیکاری، فقر) نتوانستند به عنوان یک شهروند از امکانات و خدمات شهری بهره ببرند. 20درصد جمعیت حاشیهنشین استان خراسان شمالی در حاشیه شهرها زندگی میکنند. اکنون شهر بجنورد عمده ترین جمعیت حاشیه نشین را دارا می باشد. یکی از مشهورترین تحلیل ها درباره حاشیهنشینها اصطلاح «فرهنگ فقر» است.کارکرد فرهنگ فقر در درجه اول- همانند تمامی فرهنگها- سازگار ساختن انسانها با شرایط موجود است. فقرا در شرایط مادی و اقتصادی خاصی قرار دارند که معمولا برون رفت از آن برای آنان دشوار است. در چنین شرایطی فرهنگ فقر شکل میگیرد. یعنی مجموعهای از باورها، هنجارها و ارزشها در افراد ایجاد میشود که سازگاری آنان با چنین شرایطی را افزایش میدهد. این امر باعث کاهش آلام و رنجهای فقرا از قرار گرفتن در این شرایط میشود. ناهمگونی مهاجران و ساکنان مناطق شهری و بی ثباتی سکنه و جا به جایی خانوارها موجب شده است تا تعلق خاطر و همبستگی اجتماعی در این مناطق سست باشد. البته ساکنان در برابر مدیران شهری و ماموران شهرداری که محل سکونت آنان را تهدید به تخریب میکنند، به سرعت متحد میشوند اما در سایر موارد میزان همبستگی بین ساکنان حاشیهنشین محدود به آشنایان، اقوام و در نهایت قومیتهای یکسان محدود میماند به همین دلیل کنترل و نظارت اجتماعی که یکی از ابزارهای همنوایی و ممانعت از کجروی اجتماعی است در این مناطق اندک است. وجود خرده فرهنگهای خاص باعث شده، جذب فرهنگهای شهری نشده و نیز فقر فرهنگی امکان نفوذ در آنها را برای اجرای برنامههای مختلف اجتماعی همچون بهداشت و تنظیم خانواده مشکل میسازد. فقر و ترک تحصیل به خاطر فقر، بیکاری، فقدان برنامه صحیح جهت پر کردن اوقات فراغت، احساس نابرابری، در دسترس بودن مواد مخدر باعث افزایش اعتیاد میشود. اکثر خانوادههای حاشیهنشین، شغل رسمی برای تأمین معاش خود ندارند و چون این افراد عموما فاقد مهارت و تخصص هستند، به مشاغل کاذب و بعضا مجرمانه مثل دستفروشی، کوپنفروشی، تکدیگری، خرید و فروش مواد مخدر و مشروبات الکلی روی می آورند. بخش عمدهای از فقرا را در جهان زنان تشکیل میدهند. یکی از مهمترین دلایل این است که در مواجهه با فقر اولین قشری که از چرخه آموزش و تحصیل حذف میشوند زنان هستند. ازدواج زودهنگام دختران، یکی دیگر از دلایل توقف آموزش آنها در سنین پایین است. ازدواج در سن پایین معمولا ازدواج های اجباری، ترتیب داده شده و بدون توجه به آمادگی روحی و احساسی دختر هستند که معمولا با تجربه بارداری در سن پایین و ابتلا به مشکلات جسمی و روانی نیز همراه است. گیر افتادن زنان جوان در سالهای بارداری، شیر دادن و نگهداری از چند کودک خردسال آنها را به سرعت فرسوده میکند. این در حالی است که این زنان برای گذران زندگی و تامین معاش خود و فرزندانشان کاملا به شوهرشان وابسته هستند و در صورت فقر، بیکاری و یا اعتیاد شوهر، امکان اندکی برای بهبود شرایط خود دارند. قابل انتظار است که در کنار فرهنگ فقر، نرخ آسیبهای اجتماعی در این مناطق بالاتر باشد. به دلیل فرودستی اجتماعی زنان و کمتر بودن سرمایه اجتماعی و فرهنگی آنان نسبت به مردان، انتظار می رود تعدادی از مشخصههای فرهنگ فقر مانند مسئولیتگریزی، پنهانکاری،آسیبپذیری اخلاقی، ازدواج مجدد اجباری یا ناچاری، ناامیدی و … در بین زنان حاشیه نشین بیشتر از مردان باشد. زنان به عنوان نیمی از جمعیت حاشیه نشین از بسیاری جهات دچار محرومیتهای اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی مضاعفی هستند که انها را به شدت در معرض آسیب قرار میدهد. زنان آسیب دیده به دختران و زنانی اطلاق می شود که به دلایلی چون متشنج بودن خانواده، اغفال و … از کانون خانواده فرار نموده و یا در اثر اختلاف و سوء تفاهم از خانواده اخراج شدند ویا فاقد سرپرست یا سرپرستی موثر بوده و آمادگی و درایت اجتماعی و روانی لازم و یا توان کافی اقتصادی برای زندگی مستقل را نداشته و احتمال آسیب پذیری حاد و افتادن در دام اعتیاد و … وجود دارد. بخصوص که تحقیقات نشان می دهد بیشترین عامل اعتیاد زنان، شوهرانشان هستند؛ چراکه مردان برای رهایی از سرکوفت و پاسخگویی به خانواده در مورد اعتیاد خود، زنان و همسران خود را در مصرف مواد مخدر همراه میکنند یا در فروش و تأمین مواد مخدر از آنها استفاده میکنند. مروری سیستماتیک بر تحقیقات انجام شده نشان میدهد که زنان حاشیه نشین نه تنها از فقر مادی و گیر افتادن در تله محرومیت رنج می برند بلکه فقر از طریق مؤلفههای فرهنگی شامل بیتفاوتی اجتماعی، نابسامانی خانوادگی و ناامیدی، به ایجاد و افزایش آسیب در این زنان منجر شده است. آنان نه تنها در حوزه سلامت جنسی و باروری آموزشی ندیدند بلکه در زمینه رعایت بهداشت نیز بی اطلاعند. نسبت بیسوادی وکمسوادی در بین زنان حاشیه نشین شهرها بالاست و همین آنها را گرفتار تله فقر میسازد. نبود دبیرستان روستایی دخترانه به ازدواج در سن پایین و کمسوادی دختران روستایی منجر میشود و چند سال بعد که آنها به جمعیت حاشیهنشین شهری افزوده شدند راهی برای بهتر کردن شرایط خود نمییابند و چرخه فقر در دختران نسل جدید تکرار میشود. زنان و دختران مناطق حاشیه نشین جزو جمعیت آسیب پذیر هستند و برای کاهش آسیب های اجتماعی بهداشت، آموزش و امنیت زنان و دختران در این مناطق از محورهای مهمی است که باید مورد توجه سیاستگذاران اجتماعی مسئولین استانی قرار گیرد.
برچسب ها : آسیب پذیر اعتیاد حاشیه نشینی زنان فقر
دیدگاهتان را بنویسید